تردید داشتم.

امشب آنقدر سرد هست که گرمکنم را را بپوشم یا همین پلیور کفایت می کند؟پنجره را باز میکنم . صورتم  را نزدیک توری می برم.باد سردی به صورتم می وزد  که هشدار پوشیدن گرمکن را می دهد!

ساعت روی میز اتاقم دو و نیم نصفه شب را نشان می دهد.زیپ گرمکن را تا ته بالا می کشم.حالا باید وسایل مورد نیاز را بردارم.اول از همه چاقوی ضامن داری که چهار سال پیش از طریق یکی از هم کلاسی هایم خریده بودم،فندک سبز رنگ یک بار مصرف،بسته سیگاری که در هزار سوراخ سنبه قایمش کرده ام و در نهایت ام پی تیری و هندز فری ای  که هشت سال است بدون یک بار آخ گفتن برایم کار می کند.

ادامه مطلب

تو خودت میدونی که من نمی خواستم...

شاید او چیز دیگری می دید...قسمت دوم

نامه ای برای تویی که دیگر نیستی

دهد ,بار ,یک ,سال ,گرمکن ,ام ,یک بار ,می دهد ,گرمکن را ,سیگاری که ,مصرف،بسته سیگاری

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زیست شناسی فلارد فروش انواع سیستم های کنترل تردد هوشمند در اصفهان وبلاگ امیر حسین نجفی وبلاگ روانشناسی من tammirkar روزانه نویس پارچه سرا و خیاسی مادر سالم زیبا پایان نامه تجارت - ترخیص کالا - بخشنامه های گمرکی و بازرگانی